من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

چایت را بنوش ،!نگران فردا مباش از گندمزار من وتو مشتی کاه می ماند برای یادها-و بادها.....

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۱:۰۲ - قالب رضا
    :(
نویسندگان

من و دلتنگیام/ دریا وساحلش

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۵۱ ب.ظ

روزهایی که دلم تنگ می شود!
 و کسی رو نمی یابم که باهاش دلتنگی هایم را در میان بذارم
!زیاد ناراحت نمیشم چون صرفا یه راهی دیگری خواهم یافت!
راه من کنار ساحل زیبا ولطیفی که موج ها بر آن روانه می شوند با گام های کشیده که کنار ساحل میذارم تا ردپایم جا بماند ولی حیف آب دریا چ میداند چه کسی و چراو چگونه راه می رود!
آن را پاک میکند مجبور میشم بشینم ،بنویسم،بخوانم
!بعدش به دریا وساحلش خیره شم باهاش حرف بزنم ولی ندایی سر نمیدهد
!ولی بازم بار دلم سبک تر میشود با دیدن منظره زیبای روستایم
!و خداروشکر میکنم بابت نعمتهای بزرگش ! خدایا شکرت
  • انیق جمالزاده