من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

چایت را بنوش ،!نگران فردا مباش از گندمزار من وتو مشتی کاه می ماند برای یادها-و بادها.....

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۱:۰۲ - قالب رضا
    :(
نویسندگان

پسابندر از نگاه دریایی

شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ق.ظ

پسابندر ودریای آن...

اینجا پسابندر هست ....شرقی ترین نقطه ی چابهار که مرز آبی با کشور پاکستان دارد 

سرزمین امپراطوری دریانوردان از دل این روستا هست!

سرزمین من 


جایی دریا سه طرف را آن احاطه کرده و بهش شبه جزیره میگوییم !البته فراتر از شبه جزیره حرف دارد....

اینجا سرای من هست !جایی که اکثر مردمانش برای فراهم مایتحاج شان، صنعتی ،جز صیادی ندارند!

آنان گاهی وقتا بخاطر برآورده شدن نیازهای اولیه شان شب را در دریا سپری می کنند !اینان آدم نیستن !فرشته اند...گذر از موجهای پرتلاطم دریای خروشان عمان کار هر راکبی نیست!چه بسا جوانان وپیرمردانی زیادی بودند متاسفانه در این راه بخاطر خانواده اشان جان داده اند !...آنان شاید درسی بزرگی برای دیگران گذشته اند ورفته اند درس گذشت وفداکاری، حکمت و دانایی ،صبر و بردباری، ایستادگی و شهامت و..... 

در سرزمین من ....


کودکانی وجود دارند تشنه ی مهر ومحبت پدرانی هستند که خودرا بخاطر فرزندانش قربانی کرده اند...


 مادرانی وجود دارد که داغ فرزندانشان هنوز بر قلبهایشان هک شده است ....


پدرانی وجود دارد که جوانشان برای اینکه پدر آسوده خاطر باشد رفته اند جای پدر ...!ولی دیگر هیچگاه نیامده اند تا مهر انتظار بر قلب والدین نیز زده شود....

در سرزمین من یأس و نومیدی هیچ معنی و مفهومی ندارد ...این را از چهره ی پیرمردی یافتم که هرروز با اینکه صیدی نمی کند تورش را پهن می کند ....

در سرزمین من قناعت وخصاصت را خواهی آموخت که به هر آنچه به اندازه حقش می دهند قانع هست ....

در سرزمین من رعب و خوفی در تک تک خانه ها نخواهی دید ....

آری اینجا سرزمین دریایی پسابندرهست

  • انیق جمالزاده

امپراطوری دریانوردان

پسابندر