من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

چایت را بنوش ،!نگران فردا مباش از گندمزار من وتو مشتی کاه می ماند برای یادها-و بادها.....

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۱:۰۲ - قالب رضا
    :(
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بوی خون» ثبت شده است

من مشکوکم ...

سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۴۱ ب.ظ

من مشکوکم ...!

مشکوکم ،به آرامش آب ،

 آسمان هیچوقت اینقدر تماشایی نیست...!

من مشکوکم...!

مشکوکم به این راهی که رفتی ! 

کاج ها ایستاده می میرند ...!

اما ایستادگی ات بوی خون میداد...!

  • انیق جمالزاده