من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

چایت را بنوش ،!نگران فردا مباش از گندمزار من وتو مشتی کاه می ماند برای یادها-و بادها.....

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۱:۰۲ - قالب رضا
    :(
نویسندگان

۲۴ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

استاد ادبیات"

پنجشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۵ ق.ظ

ملکا ،مها،نگارا،صنما ،بتا،بهارا*** متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری

سلام ....! در سرآغاز بگم امیدوارم در هر مکان وجایی ودر هر زمانی هستی موفق باشید وهمچنین حالتان مثل -چن وقت پیش که سر صبح ساعت ۷ که به کلاس ادبیات تشریف می آوردید  ، سرحال ومفروح باشید!دلم تنگ شده برات ، برای روزهایی  با یک بیت شعر کلاس درس را شروع میکردین !

برای شماو فقط کلاس های ادبیات ، اینکه یک بیت شعر بگی وزنش را پیدا کنید !

 من نمی توانم در مدح شما چیزی بگم خیلی فراتر و بزرگتر از آن کسی هستی در وصف وتقدیر شما در مانده ام ! آرزوی دیدن شما، هم کلام شدن باشما وکلی حرف های ناگفته که من میخوام در حضور پرشورتان بگویم  ! کاش میشد یک انسان مثل شما همیشه در کنار من بود البته مثل شما کافی نیست ،زیرا شما بهترین اید ....

میخوام بهترین واژه ها وجملات را برایتان بکار ببرم !حیف من ناتوانم و چه بسا واژه ها برایت مدح تو نمی یابم ! فقط خیلی دوستت دارم خدایا رو سپاسگزارم که یک شما را در مسیر پیشرفت من نمایان کرده این ! 

***

استاد عزیز شما تنها استادی هستید که برایتان ،می نویسم 

من می دانم شاید شما این نوشته ی من را نخواهید یافت !چرا که شما بیشتر در دنیای حقیقی هستی تا مجازی !

فقط خیلی دوستتون دارم 

استاد "نیکزاد"

  • انیق جمالزاده

ایثار برای دلت !

چهارشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۷ ق.ظ

گاهی وقتا باید مهربان و گذشت کرد !صرفا برای خودت ودلت ! برای مستقبلی درخشان و روزهای با شکوه ،باید از آدمای پست سرشت، وبا خست فرومایه که در گذشته با تظاهر سخنان مکارانه ملون و زیبا ،زندگی را به کام مان تلخ وزهر کرده اند- بر خلاف آنان عتاب نباید کرد-

فقط رفت بد نبال خوشبختی مانند  رفتن زیر سایه ی درختی بیدمشک نفس کشید و خوابید 

تا آنان از افکارمان ناپدید شوند!...


  • انیق جمالزاده

کی رفته ای ز دل ؟

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۴۶ ب.ظ

                                             "کی رفته ای ز دل ؟


 کی رفته ای زدل که تمنا کنم تورا      ❤❤❤کی بود ه ای نهفته که پیدا   کنم تورا

غیبت نکرده ای که شوم طالبحضور❤❤❤پنهان نگشته ای که هویدا    کنمتورا

باصد هزار جلوه بر ون آمدی که من   ❤❤❤باصد هزاره دیده    تماشا    کنم تورا

بالای خود درآ ینه چشممن بیبین      ❤❤❤تا با خبر زعالم       وبالا       کنم تورا

مستانه کاش در حرم ودیر بگذری      ❤❤❤تا قبله گاه مومن     وترسا      کنم تورا 

خواهم شبی نقابز رویت برافکنم  ❤❤ ❤خورشید کعبه ماه    کلیسا     کنم تورا

طوبی وسدره گر قیامت به من دهند ❤❤❤یک جا فدای قامت   رعنا         کنم تورا 

زیبا شود به کار گه عشقکار من       ❤❤❤هرگه نظر به صورت زیبا       کنمتورا 


"فروغی بسطامی"

  • انیق جمالزاده

هیس...!

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۲۸ ق.ظ

هیس ...

دخترا فریاد نمی زنند ...!

چرا ...!؟

  • انیق جمالزاده

قلبی که به سادگی شکست...!

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۲ ق.ظ

نمی دانم از کدامین شکست قلبم برایتان بگویم!؟

....  از سدی مستحکم بنام غرور،سیاهی مطلق،رویاهای شبانه،از تردیدو یا از آخرین شب با او....کدامین!؟

 ***راستی ،من قول داده ام ،دیگر باید در تک تک ،حرف هایی که می زنم ،می نویسم باید صداقت در لابه لای تمام واژه های ازهم گسیخته ی من آشکار شوند-فریاد بزنند !واژه ها دیگر قادر و حتی مایل به این نیستند که آنان را در جایگاه فرعی اشان بکار ببرم ! این واژه ها و نقطه چین های مزخرف که بیهوده گذاشته بودم، به کسی مربوط بود به سادگی رفت ...!

من قطعا می دانم ، التماس ،چرا؟ ،میکنم، کرده ام! ولی می دانم ، رفتنی دیگر ماندنی نمی شود ! باشه تو رفتی و قطعا می دانم تقدیر ،هم بی تقصیر نیست !وشاید گاهی عشق بود و عشق ... ولی بدترین رویداد می دانم سوء تفاهمی بیش نبود ،!ن؟برو ،در هر جایی که احساس خوشبختی ،آرامش وامنیت میکنی !ولی تو در گذشته ایی ن چندان دور خوشبختی ات را فقط در کنار وحتی در سایه من میدیدی !

واقعا میخواهم بدانم ، چرا آمده ای و رفته ای !؟ شکسته ای ؟!

بازم من ، با��م تو ، بازم ما ...

چرا باید رویا ساخت ،؟ به چ موردی؟ 

به من پاسخ بده !!!

آیا جهنمی بدتر تو این دنیا میشناسی که اونی را دوستش داری ،بدون اون زندگی کنی ...!؟ 

فریادی از جنس سکوت می زنم !منم می روم ...

قطعا میگذرد !باید در آینده با کسی باشم ولی نمیدانم از چی برایش بگویم از شکستی که داده ای ویا از رویاهایی که باهم داشتیم نمیدانم برایش چ بگویم....

کاش میشد رفت برای تا ابد ...

دارم با خیالت نفس می کشم!ای نازنین من...

(ℳ.ც)

  • انیق جمالزاده

صفت صداقت روباید به دوش کشید

يكشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۱ ب.ظ

                                        از دیروز هر چی می نوشتم

                                                   عادلانه-عاشقانه

                                                          بود...!

                                      از امروز به بعد هرچی بنویسم

                                            صادقانه -عاشقانه 

                                                   خواهد بود..

                              باید حقیقت تلخ، زهر آگین و دردناک را نوشت...!

                             تا شاید یک موقع بیاید ،بیبند،بداند!چی کرده است!

  • انیق جمالزاده

🌴مسافری از سرزمین نخل آفتاب🌴

يكشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۴ ب.ظ

او دارد می آید...!

🌴🌴🌴🌴🌴🌴

قربانت بروم عزیز دل ،"الوعده الوفا "

اصطلاحی ایست برای تو که به آن عمل کرده ای ! می توانم بهت بگویم دیگر نرو !آمده ای باش !تا من نیز فرصتی برای غم خوردن نداشته باشم !زیرا وقتی هستی غم ،ترس ،اضطراب وناکامی سراغم را نمی گیرند ...

اخ دلم !دو سال پیش جوهری بر برگه ای ریخته شد تا باشد یادت در قلبم و در تمام وجودم باشد !تاهمیشه بیایی تا فراموش نشوی !

میخواهم بگویم تو قطعا سزاوار بهترینی بهترینا مال توست !اگرچه بعضی از این امر نسبت به تو حسادت می ورزند!آنان پست اند وپوچ وهیچ !باورشان شده تو از آنان بهترینی !

راستی ،مگر می شود؟ بهترین فراموش شوند !شاید ، ولی در سرزمین خودم این اجازه رو به تک تک اعضاء وجوارح نمی دهم که از یاد بهترینا حتی لحظه ای غافل شوند ....

قربانت بروم عزیز...

به امید دیدار ... 


  • انیق جمالزاده

باید رفت ...!

شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۳ ق.ظ

سلام.

چند ساعت پیش از خواب که بلند شدم (ساعت ۶صبح) .هوا ابری بود

!بعد از خوردن یه لیوان چای حیف هست دوباره آدم تو این هوای خوب بگیرد، بخوابد !اونم معمولا تو روستایی که چهار فصلش یک آب وهوای ،یکسانی دارد -بیشتر گرما-سوزش-و....

از خانه رفتم بیرون همینکه قصدت این باشد بیرون از خانه قدم بزنی و لذت ببری نهایت خوشبختی ایست !مطابق معمولا رفتم کنار دریا...موجها آرام ،آرام بر ساحل روانه می شوند ! یک صنحه ،زیبا برای من ،میخواستم برم پایین ولی انگار در ایام نوجوانی بدون یار ،زندگی رنگ و بوی ندارد.. تنها قدم زدن کار ما نیست.

.!. این مواقع باید تبسم تلخی بر گوشه ی لبانت،سری به نشانه ی حسرت، تکان داد و رفت ...

 

  • انیق جمالزاده

برای بعد ها...

پنجشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۶ ق.ظ

فقط یک مجنون عشق ،آدم عاشق.،از یک سوراخ دوبار گزیده می شود ...!

نه مومن و نه کسی دیگر...

چرا ....؟! تنها سوالی که جوابش بماند برای بعدها...

وقتی که رفتم ....

وقتی که دیگر نتوانم نفس بکشم ....

وشاید....

  • انیق جمالزاده

ترس یا غرور؟کدامین واژه....

سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۶ ق.ظ

وقتی عزیز دل آنلاین شود ....میدو نید نهایت درد چیه !؟‌

تایپ کنی....

فکر  کنی....

مکث کنی...

پاک کنی....

به کدامین جرم باید تاوان پس داد ! تاکی ؟!! چرا....

  • انیق جمالزاده

پسرکی کنار دریا

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۴۳ ق.ظ


میخواهم بهت بگویم ...با

من باش،،،قطعا میتوانی !قطعا

...بامنبودن فقط با توتکمیل ما می شود نمیدانم چرا بین این همه آدم تو ...

چرا من و تو...

هنوز در وجود من تکه های از احساس وعاطفه های تو باقی مانده هست!

من هیچ و پوچم ...تو چی ؟!آری تو بهترین خواهی بود ....

من نمیدانم چرا تنها تورا دوست دارم ...

فقط باش...

باش ...

باش...

من ،تو،ما چه خوب میشود ...فقط یک تو بگویی من هستم ...

بقیه پوچ میشوند...

مگر نمی شود !؟ 

حیف جوانی نیست ؟؟؟آیا...

که با آرزوها وتمناهای رنگین ،به مقصدی نرسد....

  • انیق جمالزاده

عاشق شجاع...

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۸ ب.ظ

هروقت کسی را درتاریکی شب ،زیردرختی یافتید ،که می خواهد کتاب بخواند !یا زیرکانه به سمت وسویش می نگرد-انگار انتظار کسی را می کشد،-بدانید آن هم یک روز عاشق بوده - در تاریکی شبی که صدای زوزه گرگ ها ،هو هو سگ ها قطع نمی شود !که مسبب این می شود که انسانها بگریزند ! واز همه مهم تر چادر سیاهی که آسمان را پوشانده -سیاهی شب خود ترسناک هست ! البته برای عاشق هیچ چیزی ترسناک تراز فراق یارش نیست !گرگ ها وسگ هاو.... آواز بخوانید !او از محدوده شما نخواهد گریخت !او خاطره دارد ....شاید برای معشوق خائن که رهایش کرده نمیاید !به او حق بدهید دلش برای خاطراتش تنگ شده-بزارید بخواند !شما هم حیوانی ن��یبی خواهید بود ....

شما از آدمها شناخت ندارید با اینکه دارای قدرت تفکر ،اختیار،واراده هست بازم همنوعش را می آزارد ....

او یک انسان دلشکسته ی ضعیف هست ...

مثه شماها یک یار وفادار کم دارد....

  • انیق جمالزاده

با عشق باید زندگی کرد ....

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۲۴ ب.ظ

انسانها متولد شده اند ،تا زندگی کنند-به یکدیگر عشق بورزند -باهم مهربان باشند ودرکل باهم باشند ...
اما بعضی از این نعمت محرومند !زندگی کردن فقط به این قائله ختم نمی شود که فقط زنده بود ونفس کشید !بعد مرد...نه اینطور که نشد زندگی !!!کودکی که شب هنگام خواب بجای آغوش مادر ،با شکم خالی در خیابان های ترسناک ،زیر سطل زباله ای خوابش میبرد !نمیداند که قبل طلوع آفتاب به دست کدام جنایتکار ظالم ربوده می شود ! ویا زنی تفرجگایی برای سپری کردن روزها نمی یابد و همیشه در حال گریز از
آدمایی هست که اورا تعقیب می کنند !تا اینگونه ناچارا دست به خودکشی بزند !این شد زندگی !تا کی باید اینطور زیستن !و هزاران مثال مشابه اینا....چرا کسی نیست حقیقت زیستن را برای آدمها مهیا کند ...
قطعا خدا در جهان ثانی ،به آنان انعامی کبیری عطا خواهد کرد ....
ای کاش اینجا انسانها صفاتی همچون شفیق و لطیف و....را به خودشان تزریق میکردند تا همه انسان ها خوب زندگی میکردند،،،،چون آمده اند تا زندگی کنند ��ه اینکه در چنگال ظلم وبی عدالتی زجر بکشند تا بروند ...
اینان بعداز مرگ هم می ترسند.....انسانها متولد شده اند ،تا زندگی کنند-به یکدیگر عشق بورزند -باهم مهربان باشند ودرکل باهم باشند ...
اما بعضی از این نعمت محرومند !زندگی کردن فقط به این قائله ختم نمی شود که فقط زنده بود ونفس کشید !بعد مرد...نه اینطور که نشد زندگی !!!کودکی که شب هنگام خواب بجای آغوش مادر ،با شکم خالی در خیابان های ترسناک ،زیر سطل زباله ای خوابش میبرد !نمیداند که قبل طلوع آفتاب به دست کدام جنایتکار ظالم ربوده می شود ! ویا زنی تفرجگایی برای سپری کردن روزها نمی یابد و همیشه در حال گریز از
آدمایی هست که اورا تعقیب می کنند !تا اینگونه ناچارا دست به خودکشی بزند !این شد زندگی !تا کی باید اینطور زیستن !و هزاران مثال مشابه اینا....چرا کسی نیست حقیقت زیستن را برای آدمها مهیا کند ...
قطعا خدا در جهان ثانی ،به آنان انعامی کبیری عطا خواهد کرد ....
ای کاش اینجا انسانها صفاتی همچون شفیق و لطیف و....را به خودشان تزریق میکردند تا همه انسان ها خوب زندگی میکردند،،،،چون آمده اند تا زندگی کنند ��ه اینکه در چنگال ظلم وبی عدالتی زجر بکشند تا بروند ...
اینان بعداز مرگ هم می ترسند.....
  • انیق جمالزاده

پسابندر از نگاه دریایی

شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ق.ظ

پسابندر ودریای آن...

اینجا پسابندر هست ....شرقی ترین نقطه ی چابهار که مرز آبی با کشور پاکستان دارد 

سرزمین امپراطوری دریانوردان از دل این روستا هست!

سرزمین من 


جایی دریا سه طرف را آن احاطه کرده و بهش شبه جزیره میگوییم !البته فراتر از شبه جزیره حرف دارد....

اینجا سرای من هست !جایی که اکثر مردمانش برای فراهم مایتحاج شان، صنعتی ،جز صیادی ندارند!

آنان گاهی وقتا بخاطر برآورده شدن نیازهای اولیه شان شب را در دریا سپری می کنند !اینان آدم نیستن !فرشته اند...گذر از موجهای پرتلاطم دریای خروشان عمان کار هر راکبی نیست!چه بسا جوانان وپیرمردانی زیادی بودند متاسفانه در این راه بخاطر خانواده اشان جان داده اند !...آنان شاید درسی بزرگی برای دیگران گذشته اند ورفته اند درس گذشت وفداکاری، حکمت و دانایی ،صبر و بردباری، ایستادگی و شهامت و..... 

در سرزمین من ....


کودکانی وجود دارند تشنه ی مهر ومحبت پدرانی هستند که خودرا بخاطر فرزندانش قربانی کرده اند...


 مادرانی وجود دارد که داغ فرزندانشان هنوز بر قلبهایشان هک شده است ....


پدرانی وجود دارد که جوانشان برای اینکه پدر آسوده خاطر باشد رفته اند جای پدر ...!ولی دیگر هیچگاه نیامده اند تا مهر انتظار بر قلب والدین نیز زده شود....

در سرزمین من یأس و نومیدی هیچ معنی و مفهومی ندارد ...این را از چهره ی پیرمردی یافتم که هرروز با اینکه صیدی نمی کند تورش را پهن می کند ....

در سرزمین من قناعت وخصاصت را خواهی آموخت که به هر آنچه به اندازه حقش می دهند قانع هست ....

در سرزمین من رعب و خوفی در تک تک خانه ها نخواهی دید ....

آری اینجا سرزمین دریایی پسابندرهست

  • انیق جمالزاده

علم بهترهست یا ثروت؟؟؟؟

جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۰ ب.ظ

آیا علم بهتر هست یا ثروت ...؟!!!

__پاسخ من: به این سوالِ بسیار پیچیده که معمولا یکی از نمونه سوالاتی هست که ذهن همگان ؟که ،نه !شاید اڪثرا را درگیر خودش کرده هست . و نیز این سوال از دیدگاه های متفاوت از نظر موافقان ومخالفان(اینکه علم بهتراز ثروت ومعکوسش ) مورد بررسی قرار می گیرد !البته خودِ من پاسخم چی ؟ می شود !آری منم شدید درگیرش شدم ...شاید با مثالی که می زنم بهتر جواب من را خواهید یافت ‌!

دانشجوی در حال تحصیل وعلاقه ی شدیدی به یادگیری ودانش دارد ولی شهریه ترم اورا از این نعمت بزرگ علم باز میدارد یا کودکانی که برای یادگیری علم ودانش،لوازمی ندارند چرا که اندک پولی هم ندارند ...!پس تا ثروت نباشد !علم چی .....؟فعلا قسمت دوم جواب بماند با فرض مثالی دیگر اینکه مردی ثروتی هنگفتی را در اختیار دارد ولی اینکه علم یا همون دانش رو ندارد که بتواند آن را بخوبی استفاده کند پس ثروت این مرد نیز به پوچی میرسد....چرا که این شخص توانایی لازم وشیوه درست را برای استفاده از این ثروت را نمی داند 

پ ن:بنظر من نه علم بهتراز ثروت ونه ثروت بهتر ازعلم هست !بلکه علم وثروت مکمل یکدیگرند

  • انیق جمالزاده