من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

چایت را بنوش ،!نگران فردا مباش از گندمزار من وتو مشتی کاه می ماند برای یادها-و بادها.....

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۱:۰۲ - قالب رضا
    :(
نویسندگان

اخ!بازم لعنتی های من!

چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۴۱ ق.ظ

من !تو این عالم دو شخص را میشناسم بهتر هست بگویم از آنان شناخت کافی دارم !دو کس مهربان و از نگاه من آدمانی عاشق پیشه ولی بی وفا !تعجب میکنی ؟؟ن !چرا که چه تناقض ها بزرگی در وجودشان هست !عاشق ،مهربان وبی وفا ...هه هه هه مگر جور می شوند !اری من میشناسم کاش می شد تا عکس آن دو عاشق بی وفا را برای شما نمایان کنم !ولی آنان ویژگی دیگری هم دارند حسادت می ورزند ولی من دوستشان داشتم ولی الان دیگر فک نکنم دوستشان داشته باشم چون غرورم را دوست دارم !اخ غرورم !چند بار برایشان له کرده ام ولی بازم نه !حتی جرأت نوشتن اسم های لعنتی آنان رو ندارم !

لعنت به من لعنت به جفتتون 

من دیگر شمارا دوست نخواهم داشت !شما قاتلیتد ،!شما قاتلیتد ،هر صفتی کثیفی برایتان سزاوار هست !لعنتی های من ! 

اخرش !ارتباطمون لازم نیست براش یه اسم بزاریم 

گذشته ها بزار در گذشته بماند !

و دلی که داده شد،پس گرفته شد-عادت کرد-معتاد شد - رهاش کردن !

#لعنتی های من کثیفی برایتان سزاوار هست !لعنتی های من ! 

اخرش !ارتباطمون لازم نیست براش یه اسم بزاریم 

گذشته ها بزار در گذشته بماند !

و دلی که داده شد،پس گرفته شد-عادت کرد-معتاد شد - رهاش کردن !

#لعنتی های من 

  • انیق جمالزاده

سیه کوه

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۴۹ ب.ظ

بازاریں وشیے اسټاں مآ سیہ ڪۅہے داموناں

محفوظ و ایمن ءَ چہ بلاءأ و دشمناں

              ❤❤❤

بیت اتپاک ءِ سڪّینِ أجیبین ها میتگاں

آنچو که اهور گواریڹ ہاں گپ یاد کیت مناں

             ❤❤❤

گون تو گوشان هاں گپاں ،اگاء تِے دل ء ببیت

انگت ڪسیں صحیح نیہین چہ راز باطن ء

            ❤❤❤

سیه کوه***شعر بلوچی

  • انیق جمالزاده

من و دلتنگیام/ دریا وساحلش

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۵۱ ب.ظ

روزهایی که دلم تنگ می شود!
 و کسی رو نمی یابم که باهاش دلتنگی هایم را در میان بذارم
!زیاد ناراحت نمیشم چون صرفا یه راهی دیگری خواهم یافت!
راه من کنار ساحل زیبا ولطیفی که موج ها بر آن روانه می شوند با گام های کشیده که کنار ساحل میذارم تا ردپایم جا بماند ولی حیف آب دریا چ میداند چه کسی و چراو چگونه راه می رود!
آن را پاک میکند مجبور میشم بشینم ،بنویسم،بخوانم
!
  • انیق جمالزاده

پیرشدن در ایام جوانی.....!

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۸ ق.ظ

پیر شدن ربطی به شناسنامه ندارد 

-همین که دیگر میل خرید یک جوراب سپید را نداشته باشی 

-همین که صدای زنگ تلفن و یا شنیدن یک ترانه دلت را نلرزاند 

-همین که فکر سفر برایت کابوس باشد 

-همین که مهمانی دادن و مهمانی رفتن برایت عذاب اور باشد

-همین که در دیروز زندگی کنی و از آینده بترسی و زمان حال را نبینی 

  • انیق جمالزاده