من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

او تنها دروغی بود که در رویاهاهم گم شد...!مگر می شود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد .خدای دانه های انار.....

من یک او ندارم...

چایت را بنوش ،!نگران فردا مباش از گندمزار من وتو مشتی کاه می ماند برای یادها-و بادها.....

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۱:۰۲ - قالب رضا
    :(
نویسندگان

ترس یا غرور؟کدامین واژه....

سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۶ ق.ظ

وقتی عزیز دل آنلاین شود ....میدو نید نهایت درد چیه !؟‌

تایپ کنی....

فکر  کنی....

مکث کنی...

پاک کنی....

به کدامین جرم باید تاوان پس داد ! تاکی ؟!! چرا....

  • انیق جمالزاده

پسرکی کنار دریا

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۴۳ ق.ظ


میخواهم بهت بگویم ...با

من باش،،،قطعا میتوانی !قطعا

...بامنبودن فقط با توتکمیل ما می شود نمیدانم چرا بین این همه آدم تو ...

چرا من و تو...

هنوز در وجود من تکه های از احساس وعاطفه های تو باقی مانده هست!

من هیچ و پوچم ...تو چی ؟!آری تو بهترین خواهی بود ....

من نمیدانم چرا تنها تورا دوست دارم ...

فقط باش...

باش ...

باش...

من ،تو،ما چه خوب میشود ...فقط یک تو بگویی من هستم ...

بقیه پوچ میشوند...

مگر نمی شود !؟ 

حیف جوانی نیست ؟؟؟آیا...

که با آرزوها وتمناهای رنگین ،به مقصدی نرسد....

  • انیق جمالزاده

عاشق شجاع...

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۸ ب.ظ

هروقت کسی را درتاریکی شب ،زیردرختی یافتید ،که می خواهد کتاب بخواند !یا زیرکانه به سمت وسویش می نگرد-انگار انتظار کسی را می کشد،-بدانید آن هم یک روز عاشق بوده - در تاریکی شبی که صدای زوزه گرگ ها ،هو هو سگ ها قطع نمی شود !که مسبب این می شود که انسانها بگریزند ! واز همه مهم تر چادر سیاهی که آسمان را پوشانده -سیاهی شب خود ترسناک هست ! البته برای عاشق هیچ چیزی ترسناک تراز فراق یارش نیست !گرگ ها وسگ هاو.... آواز بخوانید !او از محدوده شما نخواهد گریخت !او خاطره دارد ....شاید برای معشوق خائن که رهایش کرده نمیاید !به او حق بدهید دلش برای خاطراتش تنگ شده-بزارید بخواند !شما هم حیوانی ن��یبی خواهید بود ....

شما از آدمها شناخت ندارید با اینکه دارای قدرت تفکر ،اختیار،واراده هست بازم همنوعش را می آزارد ....

او یک انسان دلشکسته ی ضعیف هست ...

مثه شماها یک یار وفادار کم دارد....

  • انیق جمالزاده

با عشق باید زندگی کرد ....

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۲۴ ب.ظ

انسانها متولد شده اند ،تا زندگی کنند-به یکدیگر عشق بورزند -باهم مهربان باشند ودرکل باهم باشند ...
اما بعضی از این نعمت محرومند !زندگی کردن فقط به این قائله ختم نمی شود که فقط زنده بود ونفس کشید !بعد مرد...نه اینطور که نشد زندگی !!!کودکی که شب هنگام خواب بجای آغوش مادر ،با شکم خالی در خیابان های ترسناک ،زیر سطل زباله ای خوابش میبرد !نمیداند که قبل طلوع آفتاب به دست کدام جنایتکار ظالم ربوده می شود ! ویا زنی تفرجگایی برای سپری کردن روزها نمی یابد و همیشه در حال گریز از
آدمایی هست که اورا تعقیب می کنند !تا اینگونه ناچارا دست به خودکشی بزند !این شد زندگی !تا کی باید اینطور زیستن !و هزاران مثال مشابه اینا....چرا کسی نیست حقیقت زیستن را برای آدمها مهیا کند ...
قطعا خدا در جهان ثانی ،به آنان انعامی کبیری عطا خواهد کرد ....
ای کاش اینجا انسانها صفاتی همچون شفیق و لطیف و....را به خودشان تزریق میکردند تا همه انسان ها خوب زندگی میکردند،،،،چون آمده اند تا زندگی کنند ��ه اینکه در چنگال ظلم وبی عدالتی زجر بکشند تا بروند ...
اینان بعداز مرگ هم می ترسند.....انسانها متولد شده اند ،تا زندگی کنند-به یکدیگر عشق بورزند -باهم مهربان باشند ودرکل باهم باشند ...
اما بعضی از این نعمت محرومند !زندگی کردن فقط به این قائله ختم نمی شود که فقط زنده بود ونفس کشید !بعد مرد...نه اینطور که نشد زندگی !!!کودکی که شب هنگام خواب بجای آغوش مادر ،با شکم خالی در خیابان های ترسناک ،زیر سطل زباله ای خوابش میبرد !نمیداند که قبل طلوع آفتاب به دست کدام جنایتکار ظالم ربوده می شود ! ویا زنی تفرجگایی برای سپری کردن روزها نمی یابد و همیشه در حال گریز از
آدمایی هست که اورا تعقیب می کنند !تا اینگونه ناچارا دست به خودکشی بزند !این شد زندگی !تا کی باید اینطور زیستن !و هزاران مثال مشابه اینا....چرا کسی نیست حقیقت زیستن را برای آدمها مهیا کند ...
قطعا خدا در جهان ثانی ،به آنان انعامی کبیری عطا خواهد کرد ....
ای کاش اینجا انسانها صفاتی همچون شفیق و لطیف و....را به خودشان تزریق میکردند تا همه انسان ها خوب زندگی میکردند،،،،چون آمده اند تا زندگی کنند ��ه اینکه در چنگال ظلم وبی عدالتی زجر بکشند تا بروند ...
اینان بعداز مرگ هم می ترسند.....
  • انیق جمالزاده

پسابندر از نگاه دریایی

شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ق.ظ

پسابندر ودریای آن...

اینجا پسابندر هست ....شرقی ترین نقطه ی چابهار که مرز آبی با کشور پاکستان دارد 

سرزمین امپراطوری دریانوردان از دل این روستا هست!

سرزمین من 


جایی دریا سه طرف را آن احاطه کرده و بهش شبه جزیره میگوییم !البته فراتر از شبه جزیره حرف دارد....

اینجا سرای من هست !جایی که اکثر مردمانش برای فراهم مایتحاج شان، صنعتی ،جز صیادی ندارند!

آنان گاهی وقتا بخاطر برآورده شدن نیازهای اولیه شان شب را در دریا سپری می کنند !اینان آدم نیستن !فرشته اند...گذر از موجهای پرتلاطم دریای خروشان عمان کار هر راکبی نیست!چه بسا جوانان وپیرمردانی زیادی بودند متاسفانه در این راه بخاطر خانواده اشان جان داده اند !...آنان شاید درسی بزرگی برای دیگران گذشته اند ورفته اند درس گذشت وفداکاری، حکمت و دانایی ،صبر و بردباری، ایستادگی و شهامت و..... 

در سرزمین من ....


کودکانی وجود دارند تشنه ی مهر ومحبت پدرانی هستند که خودرا بخاطر فرزندانش قربانی کرده اند...


 مادرانی وجود دارد که داغ فرزندانشان هنوز بر قلبهایشان هک شده است ....


پدرانی وجود دارد که جوانشان برای اینکه پدر آسوده خاطر باشد رفته اند جای پدر ...!ولی دیگر هیچگاه نیامده اند تا مهر انتظار بر قلب والدین نیز زده شود....

در سرزمین من یأس و نومیدی هیچ معنی و مفهومی ندارد ...این را از چهره ی پیرمردی یافتم که هرروز با اینکه صیدی نمی کند تورش را پهن می کند ....

در سرزمین من قناعت وخصاصت را خواهی آموخت که به هر آنچه به اندازه حقش می دهند قانع هست ....

در سرزمین من رعب و خوفی در تک تک خانه ها نخواهی دید ....

آری اینجا سرزمین دریایی پسابندرهست

  • انیق جمالزاده

علم بهترهست یا ثروت؟؟؟؟

جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۰ ب.ظ

آیا علم بهتر هست یا ثروت ...؟!!!

__پاسخ من: به این سوالِ بسیار پیچیده که معمولا یکی از نمونه سوالاتی هست که ذهن همگان ؟که ،نه !شاید اڪثرا را درگیر خودش کرده هست . و نیز این سوال از دیدگاه های متفاوت از نظر موافقان ومخالفان(اینکه علم بهتراز ثروت ومعکوسش ) مورد بررسی قرار می گیرد !البته خودِ من پاسخم چی ؟ می شود !آری منم شدید درگیرش شدم ...شاید با مثالی که می زنم بهتر جواب من را خواهید یافت ‌!

دانشجوی در حال تحصیل وعلاقه ی شدیدی به یادگیری ودانش دارد ولی شهریه ترم اورا از این نعمت بزرگ علم باز میدارد یا کودکانی که برای یادگیری علم ودانش،لوازمی ندارند چرا که اندک پولی هم ندارند ...!پس تا ثروت نباشد !علم چی .....؟فعلا قسمت دوم جواب بماند با فرض مثالی دیگر اینکه مردی ثروتی هنگفتی را در اختیار دارد ولی اینکه علم یا همون دانش رو ندارد که بتواند آن را بخوبی استفاده کند پس ثروت این مرد نیز به پوچی میرسد....چرا که این شخص توانایی لازم وشیوه درست را برای استفاده از این ثروت را نمی داند 

پ ن:بنظر من نه علم بهتراز ثروت ونه ثروت بهتر ازعلم هست !بلکه علم وثروت مکمل یکدیگرند

  • انیق جمالزاده

اینستاگرام فعلا خداحافظ

پنجشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۳ ق.ظ

اینستاگرام جای قشنگی نیست!برای منی که وبلاگ دارم ....اینجا صفایی بیشتری نسبت به اینستاگرام دارد و به همین خاطر بهش ترجیح  دادم .ناگفته نماند شما ۷۶ نفر دوستان بهترین ت و این مدتی که باهم بودین،خوش گذشت!

 

  • انیق جمالزاده

خیانت واژه ای هست! ترسناک

سه شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۴۸ ب.ظ

خیانت واژه ی تلخی ست،

حقیقتی زهرآگین ،فرود دشنه ،پی درپی، بر پیکره های دوستت دارما هرگز تبرئه ای نیست ....!

برای خیانت هزاره وجود داره 

ولی هیچکدوم به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست !


  • انیق جمالزاده

توآن شعری که من جایی نمی خوانم....

سه شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۹ ق.ظ

سلام ،این تصویر که مشاهده می کنید عکس نوشته ی خودم هست !ولی اینو باید بگم این متن را یکی دیگه گفته بود تا من نوشمتش !من اینجا معمولا فقط نوشتها هایی را خودم می نویسم رو براتون میذاشتم ولی این عکس وبا این مضمون زیباش جایش فقط در گالری موبایل نیست .... حتی یکی دیگر هم گفته باشد....

***تو آن شعری که من جایی نمی خوانم***

  • انیق جمالزاده

آری !امروز عید هست...!

دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ب.ظ


من بودم و دریا و خدا ....

اون بالا نشسته بودم رفته بودم مثه همیشه دریا را بیبینم و از دیدنش لذت ببرم !همیشه برایم تکرار البته پر از جذابیت بود 

به تماشای دریا نشسته ام!موج ها پروردگارشان را سجده میکنند وبا صخره ها ارتباط برقرار میکنند-برخلاف روزهای دیگر امروز هنگام غروب خورشید پرنده ای در افلاک دیده نمی شود !شاید رفته اند مثه ماه رمضان ...!هه شاید رفتند دیدن همنوعانشان راستی عید هست !حتی قایقی نیست در تلاطم موج ها حرکت کند !هیچکس به دریا سر نمیزند!ولی با این حال دریا قشنگ و دیدنی هست!ماهی ها جشن می گیرند که امروز صیادان تورشان را در آبها پهن نکرده ا��د ...!من تنها نشسته ام با یک آهنگ ،و چشمانی که یک کلیومتر آن طرف تر دوخته شده -که چند نفر دورهم نشسته اند ...آری امروز عید هست !دلم میخواهد بنویسم با اینکه نظاره گر طبیعت ناب هستم ولی کو حرف برای نوشتن !موجها با صدای خروشان حواسم را پرت می کنند !البته مقصر موجها نیستن من خودم نمی توانم ....

راستی مگر امروز عید نیست !پس چرا یک نوع آدم سراغی ازمن نمی گیرد ...همه خوشحال اند-همه خندانند

منم بایدبخندم -عشق بورزم -ولی کسی نیست که متوجه شود ولی با این حال میخندم...

اسیر شدم دل بیچاره ام گله می کند !بهش حق میدم !چرا آنطرف تر کسی نمی آید بگوید بیا با مابشین ...

من همچون غریبه ای هستم ...

خ��ا با من هست !اگر چه آنان با هم اند

عید می رود همچون رهگذری ...

آری امروز عید هست...برای کسانی که هستند ،تا باشند تا به این روز رونقی بیش تراز خودش بدهند ...

نه مثل من.....

نه مثل دریا....

نه مثل پرندگان....

ما باهم می رویم آنجا لذت می بریم مثل آدمای این روز .....

آری امروز ۵ تیر ۹۶ عید هست....

  • انیق جمالزاده

او مرا فروخت....!او فقط مال من بود..

دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۰۴ ق.ظ

او مرا فروخت ...!اگر بگویم به چی کسی شما پوزخندی تلخ بهم میزنین مگویید هی !حق تو این نبود !قرار ما این بود !ولی گذاشت و رفت وقتی خاطراتمان را شبا موقع خواب مرور می کنم تبسمی تلخی میزنم وبغضم را فرو می برم !مقصر منم !میدونی چرا زیاد بهش ابراز علاقه کردم ولی متاسفانه عملکرد موفقی را برایم به ارمغان نیاورد !چقد اونموقع شجاع،و جسور بودم چون من یک او داشتم عطر تنش ،کنار وی نشستن،بوی خاصی تو فضا ایجاد می کرد !خودش میگفت تا آخرش باهاتم ولی ک چی ...

الان به هیچکس اعتماد ندارم ...

وقتی صفحه ی دیگران را چک می کند و می پسندد و من فقط برای او می نویسم ولی انگار خیالش نیست ...باشد 

فقط هرو��ت ،هرجا کسی را با قدی بلند،چشمان سیاه مروارید ،لبهاش غنچه ،صورتش سفید مایل به زردی وعطر تنش بوی فراتر هر خوشبو کننده ای رامیدهد اون فقط مال منه ،!!!بهش بگید بیاید به کنار من !جایی که ساحل زیبایی دارد،پرستو ها لب ساحل نمی آیند تا او نباشد....بهش بگویید به فقط بیاید تا باشد

  • انیق جمالزاده

کتاب بهترین دوست میتواند باشد

يكشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۱۸ ب.ظ


من کتاب بنویسم !می شود ؟؟ یا ن !شاید این یک طرز تفکر و آرزوی مضحکانه ای هست که می گویند بر جوانان عیب نیست!ولی باور کنید میخواهم...! -خود واژه ی خواستن این مهم را مهیا می سازد !چرا که وقتی نثرها و شعرها میخوانم در ذهن من این مسئله خطور می شود ما نمی توانیم بنویسم مگر نمی شود !واسه فخر و خودستایی نمیخواهم حتی واژه ای بنام من برچسبی بخورد!من دوست دارم بنویسم !آدمای عاشق در این راستا استثاء هستند که خود به خود میتونند بنویسند آنچه قلب و ذهنشان حکم میفرماید!برای معشوقشان به بهترین نحو بازگو کنند!من عاشق شده باشم یا ن ولی میخواهم آنچه را بنویسم حقیقت حالم باشد !راستی می ��وانیم همه ما واسه خود وحتی جامعه مون افرادی نیک سرشت و مفیدی باشیم ...

آنچه مرا از این مسئله نوشتن وخواندن می آزارد انسانهای محیط ما هستند من به آنان توهین نمی کنم و این جرأت را بخود نمی دهم ولی آنها بدون حتی یه کم اندیشه !آدما را به بحران فکری و چالشی بزرگ در میدانی وحشتناک روانه می کنند آنان حق دارند ! ولی بدون تفکر در مسائل دیگران خود را قاطی کردن بنظرم برخلاف ارزشهای یک انسان هست!بقول مهران >کاش کتاب خواندن مد بود > چقدر جالب و صادق هست برای جامعه ای که هر گونه مدی از یک شخص معروف وحتی هرازگاهی عادی آنان را وادار به همرنگ کردن آنها می سازد-چه تقلید مزخرفی ،بیچاره ها حق دارند میگویند اگر همرنگ جماعت نباشی رسوایت می کنند!یه ضرب المثل هم هست میگه که در دیاری همه می لنگند به کسی که درست راه می رود می خندد !به هر حال جامعه بسیار موثر و تاثیر بسزایی در رفتارها و هنجارهای یک فرد دارد!

آخرش هرکسی میخواهد !کاری انجام بدهد -باید به پوزخندی تمسخرآمیز مردمان ��گونبخت هیچ گونه واکنشی نشان ندهد !به راهش ادامه دهد -قطعا او موفق می شود 

براستی این حکایت برای من ،تو و همه ماها صدق می کند ....

  • انیق جمالزاده

وقتی نه راه پیش داری نه راه پس...

شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۵ ب.ظ
  • انیق جمالزاده

پسران رویایی!دورهمی عالی

شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۷ ب.ظ

هدف من برای گذاشتن این عکس، وبقول معروف این پست -دوست داشتن ها آدم هایی که در تصویر مشاهده می کنید!چه عکس خوبی!محبت ودوستی بین آنان برق میرند !با اینکه دو پسرک خوشگل ِ خوش اندام و خوشتیپ در این عکس از خود چهره های متفاوتی بر خلاف دیگران نشان می دهند! ولی حقیقت این دو بنظرم این نیست !و چه بسا متفاوت بودن اینا در عکس ،عکس را از دید من نیز بسیار رنگین کرده-مسبب این شد تا این پست را بزارم !چه فرقی می کند آنان از خود اشکال مختلفی نشان بدهند!آن ها با هم هستند!جمع شان ،جمع است !وزندگی زیبایی دارند....😊مهم باهم بودن هست-عشق بورزید-زندگی کنید-خوب و باهم خوب باشید!تا زیس��گاه تان رویایی شود !

  • انیق جمالزاده

کودک مهربان

شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۵۹ ق.ظ


خردسالی را دیدم چوبی بر دستش بود همراه مادرش که گوسفندان را به چراگاه میبرد !این کودک ۵سال بیش نداشت!وشاید علاقه ی خاصی ب طبیعت بکر و دوست داشتنی او را وادار به همراهی مادر کرد !وشاید دوست دار حیوانات هست که تا آنان را هدایت کند! چون بر آدم بزرگا اعتماد لازم ندارد!وبر خلاف بعضی از آدم بزرگا که طبیعت ستیز و از آنان بعنوان نابودگران طبیعت میتوان نام برد ،ک بر کفشدوزکی هم شفقت و رحم نیز نمی کنند!اینان فطرتا آدمای پست و خجلی هستن باید از کودکان نرم خوی،و مهربانی را بیاموزند!من این کودک را دوست دارم !چرا که مصداق بارزی هست برای آدمای فریب خورده؛ بیرحم،سنگدل و ن��یف که با دیدن این چنین کودک شاید غبطه ای بخورندو از خواب غفلت برخیزند واز خودشان با خبر شوند ما کی هستیم !کودکان از بعضی انسانها بهترند !

کودکان کابوس آنها هستند !کودکان را باید دوست داشت ،به آنها لطف ورزید ،احترام گذاشت...

آنان بهترین اند ....

کودکان اگر مورد لطف قرار گیرند ،!دوست داشتنی تر خواهند شد!

  • انیق جمالزاده