عاشق شجاع...
هروقت کسی را درتاریکی شب ،زیردرختی یافتید ،که می خواهد کتاب بخواند !یا زیرکانه به سمت وسویش می نگرد-انگار انتظار کسی را می کشد،-بدانید آن هم یک روز عاشق بوده - در تاریکی شبی که صدای زوزه گرگ ها ،هو هو سگ ها قطع نمی شود !که مسبب این می شود که انسانها بگریزند ! واز همه مهم تر چادر سیاهی که آسمان را پوشانده -سیاهی شب خود ترسناک هست ! البته برای عاشق هیچ چیزی ترسناک تراز فراق یارش نیست !گرگ ها وسگ هاو.... آواز بخوانید !او از محدوده شما نخواهد گریخت !او خاطره دارد ....شاید برای معشوق خائن که رهایش کرده نمیاید !به او حق بدهید دلش برای خاطراتش تنگ شده-بزارید بخواند !شما هم حیوانی ن��یبی خواهید بود ....
شما از آدمها شناخت ندارید با اینکه دارای قدرت تفکر ،اختیار،واراده هست بازم همنوعش را می آزارد ....
او یک انسان دلشکسته ی ضعیف هست ...
مثه شماها یک یار وفادار کم دارد....